تصویری آرمانگرایانه ازهنر متعالی
[ ]
نقدفیلم :جنگوی آزادشده (ساخته تارانتینو)
نظرات

 نقد فیلم (جنگوی آزادشده)

ساخته : کوئنتین تارانتینو

                                          منبع(مووی مگ)

 

کوئینتین تارانتینو را می توان یکی از معدود کارگردانان هالیوودی به حساب آورد که هیچ نسخه مشابه ای برایش یافت نمی شود. تارانتینو در سالهای1 اخیر به واسطه ساخت فیلمهایی با روایتی غیرخطی ، توانسته طرفداران بسیار زیادی را در سطح جهان بدست آورد و البته منتقدان هم از سبک و سیاق کارگردانی او استقبال می کنند. جدیدترین فیلم تارانتینو تا پیش از اکران « جانگوی آزاده شده » ، « حرامزاده های بی آبرو » نام داشت که موفقیت بسیار خوبی نصیب تارانتینو کرد. پیش از « حرامزاده های بی آبرو » ، تارانتینو « ضد مرگ » را کارگردانی کرده بود که اکشن بیش از اندازه متعهد به رده « ب » و همچنین داستان نه چندان جالب اش، فیلم را تا حد یک اثر متوسط به پایین کشانده بود اما « حرامزاده های بی آبرو » شروعی تازه و موفقیتی خیره کننده برای تارانتینو به حساب می آمد. 

حال پس از جنگ جهانی دوم که تارانتینو در « حرامزاده های بی آبرو » به آن پرداخته بود، اینبار وی ما را به دنیای آشنای وسترن برده است و قرار هست تا تماشاگر یک روایت غیرخطی را اینبار در ژانری که اغلب المان هایش خطی می باشند، مشاهده کند. 

جانگو ( جیمی فاکس ) برده ای زجر کشیده است که ناگهان خود را آزاد شده از بند بردگی می بیند. یک جایزه بگیر به نام دکتر کینگ شولتز ( کریستوف والتز ) پس از مواجه با جانگو، او را از بند رها می کند تا جانگو زندگی و آینده اش رو مدیون این جایزه بگیر باشد.

این دو پس از این اتفاق با یکدیگر دوستان صمیمی می شوند و همکاری های زیادی برای رونق کسب و کار انجام می دهند. اما فکر و نگرانی جانگو پس از آزادی اش ، همواره به سوی همسرش به نام برومهیدا ( کری واشینگتن ) 2است که هنوز به عنوان یک برده زندگی می کند. به همین جهت جانگو با کمک دکتر شولتز برای یافتن و از بند خلاص کردن برومهیدا، راهی سفر می شوند. بزودی مشخص می شود که برومهیدا در یک مزرعه به عنوان برده ، تحت مالکیت فردی به نام کالوین کاندی ( لئوناردو دیکاپریو ) است. کالوین از برده داری لذت می برد و آنها را مجبور به انجام کارهای غیرانسانی زیادی می کند. جانگو و دکتر شولتز برای نجات برومهیدا به این مزرعه وارد می شوند اما ...

شاید سخت ترین کاری که بتوان درباره « جانگوی آزاده شده » انجام داد این است که نام این فیلم را به عنوان یک فیلم ژانر وسترن مطرح کرد چراکه تارانتینو تقریباً تمام عناصر آشنای ژانر وسترن را در این فیلم نادیده گرفته و سبک و سیاق خودش را برای روایت داستان پیش گرفته است. در « جانگوی آزاد شده » همانطور که انتظار داشتیم، هیچ نشانی از روایت خطی و آشنای ژانر وسترن به چشم نمی خورد و تارانتینو کاملاً خارج از قواعد دنیای وسترن، « جانگوی آزاد شده » را کارگردانی کرده است. موقعیت های غیرمتعارف، مونولوگ های جالب، دیالوگ های تیز سیاسی و ... از جمله موارد کلیشه ای دنیای تارانتینو است که اغلب در فیلمهای وی مشاهده می شود و اینبار در « جانگوی آزاد شده » نیز حضور پررنگی دارند. 

تارانتینو بارها نشان داده که به مسائل اجتماعی – سیاسی علاقه خاصی دارد و هرکجا که لازم باشد، تیغ تیز انتقاداتش را به بهترین نحو ممکن به تصویر می کشد. در « جانگوی رها شده » نیز مونولوگ های کوتاهی وجود دارد که اغلب آنها با هدف به سخره گرفتن سیاست های زمانه ( سال به وقوع پیوستن اتفاقات فیلم ، 1858 می باشد ) بکار می رود. البته تارانتینو هوشمندی خودش را با کنایه زدن این مونولوگ ها به شرایط کنونی جامعه نشان داده و تقریباً هیچ دیالوگی نیست 3که تنها هدفش انتقاد از دوران غرب وحشی بوده باشد و با شرایط امروز بیگانه باشد. البته متاسفانه اشکال بزرگی که می توان به این دیالوگ ها گرفت این است که کیفیت آنها در اندازه شاهکارهای پیشین تارانتینو (« سگدانی » یکی از بهترین مثال هاست ) نیست و به نظر می رسد تارانتینو عقب نشینی زیادی در این مورد کرده باشد. ما در « سگدانی » یا حتی « قصه های عامه پسند » شاهد بودیم که تارانتینو با بُرنده ترین انتقادات اجتماعی فیلمش را روانه سینما می کرد اما در « جانگوی آزاد شده » اگرچه کماکان این خصلت برتر تارانتینو به چشم می خورد، اما آن کیفیت همیشگی اش را از دست داده است.

گرفتن نماهای کوتاه و سریع هم یکی دیگر از مشخصه های فیلمهای تارانتینو به حساب می آید که در « بیل را بکش » تقریباً هر لحظه با آن مواجه بودیم ( زوم های ناگهانی به سبک سینمای هندوستان! هم یکی از این مشخصه هاست ) . این نماهای کوتاه و نفس گیر در « جانگوی آزاد شده » نیز به چشم می خورد اما بخش جدیدی هم به آن اضافه شده و آن گرفتن نمای عریض می باشد که کمتر در سینمای تارانتینو شاهدش بوده ایم؛ نماهای عریضی که اغلب کارگردانان برای به تصور کشیدن زیبایی صحنه و همچنین تاکید بر جزییات از آن استفاده می کنند. این نماهای کوتاه عریض ، جلوه خاصی به « جانگوی آزاد شده » داده است. 

در بخش اکشن4، « جانگوی آزاد شده » نفس گیر و جذاب است. شاید فقط در سینمای تارانتینو باشد که شما بتوانید در بطن یک سکانس اکشن نفس گیر، شاهد تعریف جوک توسط شخصیت های داستان باشید. در « جانگوی ازاد شده » نیز این شوخی ها، بدون زمان بندی خاصی به مخاطب ارائه می شوند و بهترین تاثیر ممکن را بر تماشاگر دارند.

همچنین مطابق معمول فیلمهای تارانتینو ، ما با خشونت زیاد و اغراق شده ای هم مواجه هستیم که فکر می کنم فقط در فیلمهای تارانتینو، تماشای آن تا این حد لذت بخش باشد. خشونت بکار گرفته شده در « جانگوی آزاد شده » نکته تازه ای برای طرفداران سینمای تارانتینو به حساب نمی آید اما این موضوع زمانی جالب می شود که بدانیم در ژانر وسترن، تا به امروز کمتر فیلمی دارای چنین درجه ای از خشونت بوده است. البته این خشونت افسار گسیخته در « جانگوی آزاد شده » همیشه هم تاثیر گذار نیست ، مخصوصاً در یک سوم پایانی که تاثیر چندانی بر تماشاگر نمی گذارد. البته توهین های نژاد پرستانه تقریباً مداوم شخصیت ها به یکدیگر هم یکی دیگر از مسائل مهم « جانگوی آزاد شده » است که اگرچه در خدمت فیلمنامه بوده و حس خشونت مخاطب را بر می انگیزد ، اما احتمالاً به مزاق بسیاری خوش نخواهد آمد.

در مورد بازیگران « جانگوی آزاد شده » نیز باید لب به تحسین گشود. جیمی فاکس در سالهای اخیر به سبب حضور در آثار متوسط به پایین هالیوود، تا حدود زیادی تماشاگران را ناامید کرده است. فاکس در سالهای اخیر یا در آثار کمدی ( آن هم در نقش مکمل ) ظاهر شده یا اینکه در مراسم اهدای جوایز موسیقی5 در حال رقص و آواز خوانی بوده است. اما خوشبختانه جانگو، نقشی است که می توان گفت جیمی فاکس می تواند به کمک آن بار دیگر به به سطح اول بازیگری بازگردد. تارانتینو از فاکس در نقش جانگو بهترین بازی ممکن را گرفته و تماشاگر هم خیلی زود تصویر فاکس در حال رقص(!) را که در ذهنش نقش بسته، فراموش می کند. کریستوف والتز هم که به نوعی ورودش به جمع ستاره های هالیوود را مدیون تارانتینو است، مانند همیشه پر انرژی ظاهر شده. والتز در سال 2009 در فیلم « حرامزاده های بی آبرو » موفق شده بود نقش سرهنگ نازی را به استادی ایفا کند و برای همین نقش، مجسمه اسکار هم نصیب خود کرد. حالا او در دومین همکاری اش با تارانتینو، در نقش یک جایزه بگیر، عالی و بدون نقص ظاهر شده است و حضور بسیار خوبی را هم در کنار جیمی فاکس تجربه کرده است. این دو در صحنه های مشترکشان ، بهترین حضور مشترک را تجربه کرده اند. 

اما شاید بحث برانگیز ترین بازیگر فیلم لئوناردو دیکاپریو باشد که برای اولین بار در نقش منفی ظاهر شده است. دیکاپریو در نقش کاندی ، خوب و قابل قبول ظاهر شده اما به نظرم هنوز نیاز به فرصت دارد تا بتواند تصویر همواره مثبتی که از خودش بر ذهن تماشاگران گذشته را پاک کند. کاندی شخصیتی جسور و بی اندازه بی رحم است و دیکاپریو با گریم خاصی که دارد، به این شخصیت تا جایی که توانسته نزدیک شده است اما فرم ادای دیالوگ دیکاپریو هنوز جای کار بسیاری دارد و به قول معروف، خباثت کامل را به همراه ندارد. با اینحال یک احتمال هم وجود دارد و آن اینکه بالاخره آکادمی اسکار، حداقل نسبت به ایفای نقش منفی دیکاپریو علاقه بیشتری نشان دهد و مجسمه ای در نقش مکمل به او اهدا کند؛ البته این احتمال کمرنگ است. ساموئل ال جکسون هم با گریم سنگینی که بر چهره اش دارد، قابل قبول است. جکسون بازیگری است که تقریباً در هر پروژه سینمایی که بدست بیاورد، حضور پیدا می کند و خوشبختانه از کیفیت بازی اش هم کاسته نشده. جکسون در آن واحد می تواند هم در یک فیلم ضعیف عالی باشد، و هم در یک فیلم عالی 6، عالی باشد؛ کمتر بازیگری است که چنین توانایی داشته باشد.

« جانگوی آزاد شده » را می توان " تارانتینویی ترین " اثر تارانتینو در یک دهه اخیر به حساب آورد. گویی که خودِ تارانتینو نیز بیشتر از تماشاگران دلش برای بازگشت به اصل خویش تنگ شده بود! « جانگوی آزاد شده » صراحت کلام « سگدانی » و یا « قصه های عامه پسند » را ندارد اما با اینحال به مرحله سقوط هم نمی رسد. خوشبختانه هنوز هم می توانیم با تماشای « جانگوی آزاد شده » مطمئن شویم که تارانتینو دست از سینمای شخصی اش برنداشته و با جریان اصلی سینمای هالیوود همراه نشده است. سینمای تارانتینو اگرچه مورد پسند بسیاری قرار نخواهد گرفت ( چنانکه « جانگوی آزاد شده » هم مورد پسند بسیاری واقع نخواهد شد ) اما به حدی اورجینال هست که هنوز بتوانیم بر این نکته اذعان کنیم که این فیلم، فیلمِ کارگردان است. 

تارانتینو هرگز کارگردانی نبوده که از جریانی پیروی کند، او مثل همیشه یک دنده است و بر ساخت فیلم در سبک و سیاق شخصی اش ( که ساخت اکشن رده ب با دیالوگ های تیز و کنایه دار می باشد ) اصرار می ورزد. « جانگوی آزاد شده » اورجینال ترین و غیرسفارشی ترین اکشنی است که اینروزها می توانید با انبوهی از ستارگان هالیوود مشاهده کنید و از آن لذت ببرید.
  میثم کریمی 

این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.


7

جنگوی آزاد شده : Django Unchained

کارگردان : Quentin Tarantino

نویسنده : Quentin Tarantino

بازیگران :

Jamie Foxx...Django

Christoph Waltz ...Dr. King Schultz

Leonardo DiCaprio...Calvin Candie

Kerry Washington...Broomhilda

Samuel L. Jackson...Stephen

و...

ژانر : اکشن

رده سنی : R( مناسب برای افراد بالای 17 سال) 

زمان : 165 دقیقه 


 
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  



تعداد بازدید از این مطلب: 6635
موضوعات مرتبط: سینمای غرب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 29 آبان 1393 ساعت : 9:19 بعد از ظهر | نویسنده : م.م
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
تقدیم به عزیز سفرکرده ام (فاطمه) .گرچه ناگهان مراتنها گذاشتی ولی به دیداردوباره ات امیدوارم،درلحظه موعودی که ناگهان میآید. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- د رقرونی هم دور وهم نه چندان دور( ایران )باوجود نشیب و فراز های تاریخی بسیارش در بازه های زمانی مکرر،همواره ابرقدرتی احیا شونده و دارای پتانسیل و استعدادبالا برای سیادت برجهان بود .کشورما نه تنها از نقطه نظرقابلیتهای علمی و فرهنگی ،هنری ،ادبی و قدرت نظامی یکی از چندتمدن انگشت شماری بود که حرف اول را دردنیاهای شناخته شده ی آن زمانها میزد، بلکه در دوره هائی طلائی و باشکوه ،قطب معنوی و پرجلال و جبروت جهان اسلام نیز بشمار میرفت . در عصر جدید که قدرت رسانه بمراتب کارآمد تر از قدرت نظامیست باید قابلیتهای بالقوه و اثبات شده ایرانی مسلمان را برای ایجاد رسانه تعالی بخش،درست و کارآمدبه همه یادآوری نمودتا اراده ای عظیم درهنرمندان ما پدید آید درجهت ایجاد (سینمای متعالی)و پدیدآوردن رقیبی متفاوت و معناگرا برای سینمای پوچ ،فاسد و مضمحل غرب و شرق نسیان زده و بالاخص " غول هالیوود"که برکل جهان سیطره یافته است.شاید بپرسید چرا سینما؟...جواب این است : سینما تاثیر بخش ترین رسانه در عالم است و باآن میتوان وجود معنوی انسانها را تعالی دادویا تخریب کرد...و متاسفانه تخریب کاریست که در حال حاضر این رسانه با عمده محصولات خودبه آن همت گماشته است و تک و توک محصولات تعالی بخش آن همیشه در سایه قراردارندو بخوبی دیده نمیشوند چون جذابیت عام ندارندو قادر به رقابت با موج خشونت و برهنه نمایی موجودنیستند. دادن جذابیت و عناصر لذت بخش نوین و امتحان نشده بدون عوامل گناه آلود به محصولات تصویری بگونه ای که بتواند بالذات ناشی از محصولات سخیف و ضد اخلاقی رقابت نماید کاریست بس پیچیده که نیازمند فعالیت خالصانه مغزهای متفکر ومبتکراست و من فکر میکنم این مهم فقط از عهده هنرمندان و متفکران ایرانی برخواهد آمد و شاید روزی که من نباشم محقق گردد...شاید
منو اصلی
موضوعات
لینک دوستان
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 193
:: کل نظرات : 70

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 25

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 773
:: باردید دیروز : 59
:: بازدید هفته : 4101
:: بازدید ماه : 25662
:: بازدید سال : 151427
:: بازدید کلی : 654781
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان CINTELROM و آدرس cintelrom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.