********************************************
اين بازيگر چشم آبي با 200 ميليون دلار ثروت خالص ، يكي از بازيگران ثروتمند است كه عمده ثروت خود را از بازيگري و تهيه كنندگي بدست آورده است . در سال 2013 ديكاپريو با 77 ميليون دلار ثروتمندترين بازيگر هاليوود معرفي شد ولي سال 2014اين عنوان به «رابرت داوني جي آر» رسيد. لیستی از بالاترین دستمزدهایش را در زیر میبینید:
سرآغاز (2010) - 59میلیون دلار
«الماس خون» (2006) – 20 ميليون دلار
«جدا مانده» (2006) – 20 ميليون دلار
«هوانورد» (2004) – 20 ميليون دلار
«اگه مي توني منو بگير» (2002) – 10 ميليون دلار
«گانگسترهاي نيويوركي» (2002) – 10 ميليون دلار
«ساحل» (2000) – 20 ميليون دلار
«تايتانيك» (1997) – 5. 2 ميليون دلار
«خاطرات بسكتبال» (1995) – 1 ميليون دلار
خانه هاي لئوناردو
*************
با چند خانه و آپارتماني كه در شهرهاي مختلف دارد ،دي كاپريو كم كم به يك ملاك تبديل مي شود.
1-عمارت 800 متري «كاربن بيچ هاوس» در ماليبو كه دي كاپريو در سال 2002 به قيمت 6 ميليون دلار خريداري كرد و اكنون 23 ميليون دلار ارزش دارد . «شارليز ترون» و «برد پيت» همسايگان او هستند.
2- عمارت هاليوود هيلز در مساحتي به وسعت 1387 متر مربع در هاليوود قرار دارد. دي كاپريو اين عمارت را در سال 1999 به قيمت 4 ميليون خريداري كرد و در حال حاضر بيش از 6 ميليون دلار ارزش دارد. «جاستين تيمبرليك» همسايه او در اين محله است.
3-عمارت ديگري در ماليبو كه در سال 2003 به قيمت 3 ميليون و 780 هزار دلار خريداري شد .
4-آپارتمان «ريور هاوس» در نيويورك قرار دارد و در طبقه سي و دوم يك برج است.
جزیره لئوناردو
*******************
«لئو» در سال 2010 جزيره «بلك دوركي» را به قيمت يك ميليون و 750 هزار دلار خريداري كرد . اين جزيره بيش از 4 هزار متر مربع است و در بليز واقع شده است .
اتومبیلهایش
****************
«دي كاپريو» چندان ماشين باز نيست . گفته مي شود بين 6 تا 8 اتومبيل دارد ولي مدلهاي مورد علاقه اش تويوتا پريوس ، تسلا روداستر و فيسكر كارما هيبريدي است.
و...
****
او عاشق تفريح است و ترجيح مي دهد تعطيلات خود را در «كابو سان لوكاس» در خليج كاليفرنيا ، ميامي و هر جا كه آب و هوايي گرم و مرطوب دارد بگذراند.
او با حيوانات هم رابطه خوبي دارد . «جانگو» سگي فرانسوي از نژاد بول داگ است و لاك پشتي دارد كه قابليت رشد و بزرگ شدن تا 80 سالگي با وزن 100 كيلوگرمي را دارد.
سرگرمي هاي ديگر او تماشاي پرندگان و بازيهاي ويدئويي است. برندهاي مورد علاقه او شامل ساعت هاي «تگ هوئر» ، پوشاك «مارك باي مارك» ، «آرماني» و «پولو رالف لارن» است.
نقشهاي ماندگار او از نگاه پايگاه داده هاي IMDB
***********************************
«اگه ميتوني منو بگير» محصول 2002
«سرآغاز» محصول 2010
«الماس خون» محصول 2006
«تايتانيك» محصول 1997
«خاطرات بسكتبال» محصول 1995
«جدا مانده» محصول 2006
«جانگو آزاد شده» محصول 2012
«اتاق ماروين» محصول 1996
«رومئو و ژوليت» محصول 1996
«گيلبرت گريپ چه مي خورد» محصول 1993
هوانورد»محصول 2004
«گانگسترهاي نيويوركي» محصول 2002
مصاحبه ای کوتاه و صمیمی با لئوناردو
این یک مصاحبه صمیمی است که در یک حراجی آثار هنری با وی انجام شده است ...
****************************
* میشود بگویید اسم کوچک شما از کجا آمده است؟
- پدر و مادم در حال بازدید از گالری اوفیزی فلورانس در ایتالیا بودند. آنها در برابر اثری از لئوناردو داوینچی متوقف شدند و در حالی که مادرم در انتظار به دنیا آمدن من بود و متوجه لگد زدن من در همان لحظه شد، تصمیم گرفتند اسم من را لئوناردو بگذارند.
* پدر شما نقاش کتابهای کمیک بود. این کتابها چه تاثیری بر شما داشتند؟
- من در یک دنیای هنری بزرگ شدم. پدرم با گروه تصویرگران لس آنجلس دوست بود که چهرههایی چون رابرت ویلیامز و رابرت کرامب عضوشان بودند و در دهه 70 و 80 من با پدرم به کتابفروشی میرفتم و همیشه این هنرمندها را میدیدم.
* وقتی بچه بودید به جمع کردن چیزهایی که دوستشان داشتید، علاقمند بودید؟
- من کارتهای بیسبال جمع می کردم. هنوز هم چند جعبه از آنها را نگه داشتهام اما حتی یک سکه هم نمیارزند.
* شنیدهام که به فسیل هم علاقه دارید؟
- وقتی بچه بودم تقریبا همیشه در موزه تاریخ طبیعی بودم و وقتی بزرگ شدم میخواستم همه فانتزیهای دوره بچگی را حفظ کنم و قطعاتی از آنها را در خانه داشته باشم. برای همین چند قطعه از دایناسورها را دارم. مجموعهای از پوسترهای قدیمی هالیوود را هم جمعآوری کردهام. برای من اینها یک شاهکار واقعی هستند. بعضی از لیتوگرافها که از پوسترهای فیلم تهیه شدهاند هم روی در و دیوار خانهام جای دارند.
* بعد از فیلم مشهور "رومئو و ژولیت" در سال 1996، بیشتر به جمع آوری آثار هنری توجه نشان دادید. چه چیزی این احساس شما را هدایت میکند؟
- بعد از مشهور شدنم، بیشتر به گالری سوهوی نیویورک رفتم و بیشتر از آنجا آثار هنری را انتخاب می کنم. اما سعی می کنم با شناختی که از هنرمندها دارم این آثار را انتخاب کنم. یکی از اولین قطعههایی که خریدم اثری از ژان-میشل باسکوییت بود.
* چطور میشود دنیای هنر را با هالیوود مقایسه کرد؟
- خیلی از هنرمندان بزرگ به خوبی شناخته نمیشوند، اما آنهایی که سعی کنند کارهایشان را درست مدیریت کنند، می توانند به خوبی بالا بیایند. این بخش شبیه کار سینماست.
* چه شیوهای برای جمعآوری آثار هنری دارید؟
- خیلی شبیه فیلمهایی که انتخاب میکنم. وقتی یک فیلمنامه را میخوانم و حس میکنم میخواهم بخشی از آن باشم هرگز به ژانر یا موضوع فکر نمیکنم و فقط می خواهم این کار را انجام بدهم.
* و موزه محبوب شما؟
- موزه متروپولیتن. فکر می کنم بزرگترین موزه هنری دنیا باشد.
* تصویری که الیزابت پیتون از شما کشیده هم در این حراجی هست. چه حسی داشتید؟
- دیدن این که او با چه توانایی هنری کار میکرد، فوق العاده بود.
* بهترین و جذابترین وجه بازیگری برای شما چیست؟
این که میتوانید خودتان را درون شخصیت و کاراکتر دیگری رها و گم کنید و برای این کار نه تنها چیزی پرداخت نمیکنید، بلکه دستمزدی هم میگیرید. این مسئله حکم یک روزنه و مخرج بزرگ را دارد. در مورد خودم یک نکته مهم را باید بگویم و آن هم این است که در رابطه با این که چه کسی هستم، هیچ اطمینانی ندارم. احساس میکنم هر روز که میگذرد در حال تغییر کردن هستم و بازیگری یکی از مهمترین چیزهایی است که به این تغییر دائمی کمک میکند.
* با مارتین اسکورسیزی در تعداد زیادی فیلم همکاری کردهاید. نظرتان درباره او چیست؟
مارتین (اسکورسیزی) یک کمال گرای کامل است. او به جزئیات توجه خیلی زیادی میکند و مجذوب آنهاست. همین مسئله فیلمهای او را از بقیه فیلمها جدا و متمایز میکند. یکی از دلایلی که باعث میشود بعضی فیلمهایش مثل «دار و دستههای نیویورکی» گرانتر از هزینههای براورده شده میشود و زمان فیلمبرداری شان هم طولانیتر از حد معمول میشود، در همین نکته است.
* در کار بازیگری به ستاره شدن فکر میکنید یا نفس خود بازی برایتان مهم است؟
جوانتر که بودم برایم ستازه شدن و مشهور بودن اهمیت خیلی زیادی داشت و بزودی متوجه شدم در اینها چیز زیادی وجود ندارد و انها ماندگار نیستند. برای همین، به جای این که تلاش کنم یک ستاره باشم، سعیام این است که در نقشهای متفاوت بازی کنم، تا بتوانم به کمک آن جنبههای مختلف و متفاوت شرایط انسانی را به تصویر بکشم. فکر میکنم ماندگاری این دومی ، خیلی بیشتر است.
* شهرت از نظر شما به معنی چیست؟
وقتی مردم عادی از شما تعریف زیاد میکنند و احساس میکنید قدرتی بیش از آن که در زندگی داشتهاید را کسب کردهاید، دلیل آن نمیشود که مغرور شوید و خودتان را برتر از دیگران فرض کنید. حالا اگر در چنین وضعیتی به مردم توهین و بی ادبی هم کنید که ای وای! در این حالت،شما ارزیابی و حس غلطی نسبت به خودتان و میزان اعتبار و اهمیت خود پیدا کردهاید و دچار خودبزرگبینی شدهاید. خیلی خندهدار میشود که فکر کنیم عامل اصلی و محوری تغییرات و اصلاحات تاریخی شدهایم. ارزیابی غلط از شهرت میتواند به چنین نتیجهای ختم شود.
* سینما و بازیگری موفقیت مالی ویژهای برایتان فراهم کرده است؟
خیر، زندگی مجلل و پر ریخت و پاشی ندارم. با جت خصوصی سفر نمیکنم و بادیگارد هم ندارم. خریدهای عجیب و غریب و جنجالی هم نمیکنم، فقط یکی دوتا خانه دارم و چون به ساعت علاقه خیلی دارم، یکی از آن گران قیمتهایش را با دستمزد یکی از فیلمهایم خریدم. البته به پوسترهای فیلمهای سینمایی هم علاقمندم و کلکسیونی از آنها (به خصوص کلاسیکها) را خریداری و جمعآوری کردهام.
* بالا رفتن سن را چگونه ارزیابی میکنید و چه احساسی نسبت به آن دارید؟
همان حسی را دارم که هر آدم معمولی دیگر نسبت به این موضوع دارد. آدمها از گذر زمان و بالارفتن سن چه انتظاراتی دارند؟ البته حالا هم که سی و نه ساله شدهام، نمیتوانم بگویم تبدیل به یک آدم بالغ و بزرگ شدهام. البته بعضی وقتها به خودم میگویم ای کاش هنوز هجده ساله بودم. در کل، تلاشم این است که همراه با زمان حرکت کنم و در هر سن و سالی ، مناسب با آن عمل کنم.
* کدام جنبه شهرت را دوست ندارید؟
مغرور شدن را. این مسئله باعث میشد تا نتوانید نقشهایتان را هم به خوبی و درستی بازی کنید. البته من جزو بازیگران خوش شانس صنعت سینما بودهام. خیلی زود مشهور شدم و با فیلم سازان بسیار بزرگی کار کردم. این را میدانم که خیلیها دوست دارند در موقعیت من باشند. بسیاری را میشناسم که نسبت به من سختیهای بیشتر و بزرگتری را تحمل کردند، ولی نتوانستند تبدیل به بازیگران مطرحی شوند. همین مسئله باعث میشود تا قدر موقعیتم را بدانم و مواظب باشم که با ندانم کاریهای احمقانه، آن را خدشهدار نکنم.
فکر میکنید چرا مردم عادی این قدر به شایعات مربوط به هنرمندان اهمیت میدهند؟
از یک طرف، رسانههای گروهی به این هیجان دامن میزنند و افکار عمومی را به سمت این شایعات میکشانند و از طرف دیگر، مردم عادی تصورات عجیب و غریب و غیرواقعی از هنرمندان دارند. به همین دلیل است که اصرار دارند تا حد امکان چیزهای بیشتری درباره بازیگران بدانند. آنها میخواهند بدانند ما موجودات متفاوتی هستیم یا کسی هستیم دقیقاً مثل خود آنها.
از بازی در نقش کاراکترهایی جوانتر از خودتان هراس ندارید؟
خیر، من هنوز هم میتوانم در نقش کاراکترهایی بازی کنم که جوانتر از خود من هستند، در نقطه مقابل آن، توانایی بازی در نقش کاراکترهایی که بزرگتر از خودم هستند را هم دارم. چرا باید فقط در نقش کسانی بازی کنم که هم سن و سال خودم هستند؟
بازی در فیلمهای سینمایی در طول این سال ها چه چیزی را به شما آموخته است؟
این واقعیت تلخ را که در حرفه ما، این فیلمها هستند که در یاد و خاطره جمعی تماشاگران میمانند و نه تصویر چهره بازیگران، شما کافی است مدتی در این حرفه باشید که متوجه این موضوع شوید. بازیگران و چهره آنها، کارکرد و کارآیی کوتاه مدت دارد. در درازمدت این فیلمها هستند که جاودان میشوند.
از شما به عنوان یکی از بازیگران کم حرف و حتی خجالتی سینما اسم میبرند.
واقعاً آدم ساکت و آرامی نیستم. اما خیلیها فکر میکنند چنین آدمی هستم. خودم یک جورهایی احساس میکنم در دسته آدمهای شورشی قرار میگیرم. حس میکنم کمی متفاوت از دیگران هستم. اما در جایی که احساس میکنم سکوت کار و رفتار بهتری است، پرحرفی نمیکنم. از دوران کودکی با آن که در هالیوود بزرگ شدهام، آدم آرامی بودهام و هیچ وقت به سراغ کارهای خلاف و دردسرساز نرفتم. باور کنید که دروغ نمیگویم! در دوران نوجوانی از آن دسته کسانی نبودم که سیگار میکشیدند. در عین حال، خیلی کم عصبی میشوم یا گریه میکنم. اما خیلی زیاد هیجانزده میشوم. کمتر پیش میآید خیلی خوشحال یا خیلی غمگین شدم.
از چه چیزی خیلی میترسید؟
از صحبت کردن جلوی تعداد زیادی آدم متنفر هستم. نمیتوانم چنین کاری را انجام دهم و نمیدانم چرا. اما برعکس آن، ملاقات و دیدار با آدمهای مختلف، یکی از وسوسههای بزرگ زندگیام است. پس از این دیدارها، سعی میکنم کارهایشان و رفتارشان را تقلید کنم. انجام دادن این کار را خیلی دوست دارم. در دوران کودکی خجالتی بودم. اما کم کم یاد گرفتم در جمع حاضر شوم و به سراغ ماجراجویی و ناشناختهها بروم.
از چه چیز حرفه بازیگری ناراضی هستید؟
حرفه ما یک حرفه حقهباز است که حتی سر خود ما هم کلاه میگذارد! اگر شما نتوانید در هر فیلمی نقشتان را خوب و درست بازی کرده و در قالب آن نقش موردنظر فرد بروید، بلافاصله این جمله را میشنوید که «میبینیِ، او فقط در همان یک نقش خوب بازی کرد و توانایی حضور در نقشهای مختلف را ندارد» و شنیدن این جمله خیلی سخت است.
درباره کارنامه بازیگریتان چه میگویید؟
تصدیق میکنم که در ابتدای ورود به حرفه بازیگری، در نقشها و فیلمهای کم ارزش بازی کردم. اما آدم از تجربهها درس گرفته و یاد میگیرد که خطاهای گذشته را تکرار نکند. اما در عین حال، یادتان باشد در آن سنی که من بازیگر شدم، خیلی چیزها را نمیدانستم و بیشتر میخواستم مورد توجه باشم و دیده شوم.
هالیوود را دوست دارید؟
اهمیتی ندارد که دوستش دارم یا خیر. در این جا، شما با یک سری تضادها و تناقضات روبهرو هستید که به نظر نمیرسد حل شدنی باشند. در این شهر خیلیها به شما لبخند میزنند و برایتان آرزوی موفقیت میکنند، ولی در عمل میخواهند (و آرزو میکنند) که بدبخت و بینوا شوید.به زودی متوجه این مسئله میشوید که موفقیت شما باعث ناراحتی خیلیها می شود و آنها ترجیح میدهند به جای موفقیت، سقوط کنید و با شکست روبرو شوید.آن ها زمین خوردن شما را می خواهند.
---
***************************************************
و...در پايان جمله اي از لئوناردو نقل مي كنم:
« بهترين چيز هنرپيشگي اين است كه مي تواني خودت را در قالب يك شخصيت ديگر فراموش كني و در حقيقت اين چيزي است كه من براي آن دستمزد مي گيرم. و اين يك راه فوق العاده براي خارج شدن از خود و روزمرگي است. همانطور كه به زندگي خود توجه مي كنم مطمئن نيستم كي هستم، و به نظر مي رسد كه هر روز در حال تغيير هستم.»
پایان