برادپیت: پسرزیبای هالیوود!
(گردآوری و تدوین مطالب: مهرداد میخبر)
منبع: (مطالب:ویکیپدیا.آکاایران.www.persianpersia.com)(تصاویر: ویکیپدیا.تاپ ناب)
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
براد
ویلیام بردلی «بِرَد» پیت ( William Bradley "Brad" Pitt) بازیگر و تهیه کننده آمریکاییاست. وی تاکنون پنجبار نامزد دریافت جایزه اسکار و جایزه گلدن گلوب و یکبار برنده جایزه گلدن گلوب شده است. اولین فیلمی که باعث شناختهشدن برد پیت شد، فیلم تلما و لوییز محصول سال ۱۹۹۱ بود. اما اولین نقشهای موفق و اصلی وی در فیلمهای بعدیاش چون رودخانهای که از آن میان میگذرد (۱۹۹۲)، مصاحبه با خونآشام (۱۹۹۴) و افسانههای خزان (۱۹۹۴) اتفاق افتاد. دو فیلم هفت و ۱۲ میمون باعث تحسین وی از سوی منتقدین شد و در نهایت نیز بخاطر فیلم ۱۲ میمون، برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و همچنین برنده یک جایزه گلدن گلوب شد. حدود ۴ سال بعد، فیلم باشگاه مبارزه با بازی برد پیت به نمایش درآمد و سپس نقشآفرینی وی در سه فیلم یازده یار اوشن، دوازده یار اوشن و سیزده یار اوشن توجه مخاطبان را به سویش جلب کرد. با این وجود اما از نظر درآمد، پروفروشترین فیلمهایش، تروآ، آقا و خانم اسمیت و جنگ جهانی زد هستند. دومین و سومین نامزدی دریافت جایزه اسکار برد پیت برای فیلمهای دیگرش، مورد عجیب بنجامین باتن (۲۰۰۸) و مانیبال (۲۰۱۱) بود. پیت مالک یک شرکت تهیه فیلم به نام پلن بی اینترتینمنت است که چند فیلم وی مانند جدا افتاده و مانیبال محصول این شرکت هستند. هردوی این فیلمها نیز موفق بودند، بطوری که فیلم جداافتاده برنده جایزه اسکار بهترین فیلم، و فیلم مانیبال نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم شدند.
زندگی و فعالیت سینمائی
پیت در 18 دسامبر 1963 ودر شهر شنی در ایالت اوکلاهاما به دنیا آمد. پدر او ویلیام الوین پیت، در یک شرکت حملونقل مشغول به کار بوده و مادرش جین اتا، در مدرسهای به عنوان مشاور کار میکرد. به زودی و به همراه خانوادهاش به اسپرینگفیلد، میزوری میروند، جایی که او به همراه برادرش داگلاس و خواهر جولی زندگی کردند. وی یک مسیحی بپتیست است.
در نوزدهسالگی برای جستجوی راهی برای رسیدن به موفقیت راهی لسآنجلس شد. در حالی که پیش از آن حتی فکرش را هم نکرده بود که روزگاری بازیگر سینما خواهد شد. پس از نزدیک به یکسال جستجو و این دروآندر زدن در لسآنجلس، خیلی اتفاقی وارد دنیای بازیگری شد. نخستین تجربه او در این حیطه حضوری کوتاه در مجموعه تلویزیونی دالاس (۱۹۹۱ ۱۹۷۸) بود. پس از آن در مجموعههای تلویزیونی دیگری مثل روزهای افتخار (۱۹۹۰) ظاهر شد.
در همین دوران کارش را در سینما با ایفای نقشهای کم اهمیت در آثاری نهچندان مشهور مثل بریدن کلاس (پالنبرگ) و خوشبخت با هم (دامسکی) آغاز کرد. ضمن اینکه در این دوران بیشتر به عنوان مدل شلوارهای جین «لیوایز» شناخته میشد تا یک بازیگر جدی. در واقع برای اولینبار با حضور در فیلم تلماولوئیز (ریدلی اسکات) در سال ۱۹۸۹ بود که به عنوان یک بازیگر شناخته شد. ریدلی اسکات در این فیلم دیدنی نقش فرعی اما مهم و تاثیرگذار به او داد.
در اینجا او نقش جوانی را بازی میکند که پس از آشنایی با تلما (با بازی جینا دیویس) پولهای او را میرباید و تلما به لوئیز (با بازی سوزان ساراندون) پیشنهاد میکند که روش همان جوانک را پیش بگیرند و در سر راهشان به یک سوپرمارکت دستبرد بزنند. تلما ولوئیز یکی از مهمترین فیلمهای ریدلی اسکات و یک فیلم جادهای تاثیرگذار بود که به دلیل ارائه روشها و راهحلهای عملی زن آزادخواهی در سینما مورد انتقاد و خشم بسیاری از مردسالاران قرار گرفت.
تقریبا همه مردهای داستان جزو عناصر منفی آناند و در بین آنها همین برادپیت هم هست که در راه اکلاهاماسیتی توسط دو شخصیت اصلی داستان سوار اتومبیلشان میشود تا به مقصد برسد، اما در نهایت با دزدیدن پول آنها از داستان غیباش میزند. برادپیت با همین نقش فرعی و کوتاه اما مهم و تاثیرگذار خوش درخشید و برای اولین بار خود را به عنوان یک بازیگر شناساند.
برادپیت در همان سال در اولین فیلم تام دیسیلو به نام جانی سویید (۱۹۹۱) حضور یافت.
مطبوعات عامهپسند سینمایی در سالهای آغازین فعالیت پیت و بخصوص به خاطر حضورش در افسانههای پاییز، لقب جیمز دین دهه ۹۰ را به او دادندپیت در این جا نقش پسری را بازی میکند که در حالی که از یک کیوسک تلفن خبر آزار دیدن دختری توسط اوباش را به پلیس میدهد، متوجه یک جفت کفش جیر میشود که روی سقف کیوسک میافتد.
او به کمک کفشها و موسیقی «ریکی نلسن» خود را یک خواننده محبوب موسیقی پاپ تصور میکند و اسم «جانی سویید» را انتخاب میکند. او به همراه رفیقاش یک گروه راک تشکیل میدهد و پس از از سرگذراندن ماجراهایی پس از آشنا شدن با یک زن متحول میشود. در این کمدی ارزانقیمت نهایت استفاده از چهره و فیزیک بازیگر تازه کشف شده و خوشقیافهای مثل برادپیت شده است. اما در نهایت فیلم اثر کاملا متوسط و در خیلی موارد ضعیف بود و نقطه مثبتی برای برادپیت در اولین نقش اصلیاش در سینما محسوب نمیشد.
هرچند خود او بازی قابلقبول و خوبی در نقش «جانی» داشت و ثابت کرد که میتواند گزینه اصلی خیلی از کارگردانها برای سپردن نقشهای اساسیتر به خود باشد. البته میتوان به این نکته هم اشاره کرد که با وجود بازی خوب پیت در تلما و لوئیز و حضور قابلقبولاش در جانی سویید، او در اغلب فیلمهایی که بعدها بازی کرد بیشتر به دلیل ویژگیها و خصوصیات فیزیکیاش مورد استفاده قرار گرفت و به نوعی حکم دکور صحنه را پیدا کرد.
یعنی بیش از این که تواناییهای بازیگری و مهارتهای هنریاش در این فیلمها ملاک حضور او در آنها باشد، به دلیل ویژگیهای فیزیکی و چهرهای مردم پسند و مد روزاش بود که در این فیلمها حضور داشت. نمونه بارزش فیلم ناموفق دنیای آرام (رالف بکشی ۱۹۹۲) است که یک تلفیق نقاشی متحرک و فیلم زنده بود و برادپیت در نقش کارآگاه خصوصی دنیای نقاشی متحرک، تقریبا هیچ کار مهمی در فیلم انجام نمیدهد. در همین سال در فیلم شاعرانه رابرت ردفورد رودخانهای از میان آن میگذرد حضور پیدا کرد و یکی از نقشهای اصلی فیلم را به عهده گرفت.
در نقش پسر یک ماهیگیر که همراه با برادرش آموخته که ماهیگیری را عاشقانه دوست بدارد. با گذشت زمان بین دو برادر فاصله میافتد و سالها بعد پیت به عنوان یک خبرنگار در دفتر روزنامهای مشغول به کار میشود، به الکل اعتیاد پیدا میکند، با یک دختر نیمه سرخپوست آشنا میشود، به خاطره راه انداختن دعوایی در یک کافه زندانی میشود و بالاخره در جریان یک دعوا به قتل میرسد. از این فیلم به بعد بودکه برادپیت تصمیم گرفت از درجا زدن در قالبی ثابت و کلیشه استفاده از فیزیک و چهرهاش فاصله بگیرد و با ایفای نقشهایی متفاوت، تواناییهایش در بازیگری را هم نشان دهد.
پس از بازی در کنار بازیگران معروفی چون پاتریشیا آرکت، دنیس هاپر، گری اولدمن، کریستوفر واکن، ساموئل ال جکسن، تام سایزمور و... در فیلم داستان عاشقانه واقعی (۱۹۹۳ تونی اسکات) که فیلم قابلقبولی هم بود، شاید اولین نقش مهم کارنامهاش را در نقش یک قاتل زنجیرهای در فیلم کالیفرنیا (۱۹۹۳ دومینیک سنا) بازی کرد. پیت در این جا نقش یک بزهکار جوان بسیار خشن را بازی میکند که پس از قتل صاحبخانهاش توسط نامزد بیخبر خود فرار میکند و در طول فیلم پس از کشتن چند نفر، سرانجام خود نیز کشته میشود. فیلم شاید نخستین اثری بود که کلیشههایی مثل وجود و حضور بنیادی خشونت در جامعه و این که هر آدمی میتواند بالقوه یک قاتل خطرناک باشد را در قالب یک فیلم جادهای به کار گرفت. چیزی که بعدها اولیور استون در قاتلین بالفطره (۱۹۹۴) آن را به اوج رساند. به هر حال کالیفرنیا اثری بود که در آن براد پیت توانست از آن قالب تکراری همیشگی خارج شود و با ایفای این نقش غیرمتعارف و خشن، وجه دیگری از تواناییهایش را به نمایش بگذارد.
پس از بازی در افسانههای پاییز (۱۹۹۴ زوییک) که نوعی وسترن ملودرام بود و براد پیت در آن نقش یکی از سه پسر یک سرهنگ را بازی میکرد که از ارتش، جنگ و کشتار سرخپوستان متنفر شده است، در فیلم گفتگو با خونآشام (۱۹۹۴ نیل جردن)، نقش یک خونآشام ۲۰۰ ساله را بازی کرد که خاطرات خود را برای یک خبرنگار بازگو میکند: این که چگونه در لوییزیانای قرن هجدهم به خونآشام تبدیل شده و خودش برای جلوگیری از مرگ دختر بچهای او را خونآشام کرده است. فیلم که نوعی نگاه تاریخنگارانه به پدیده خونآشامی دارد، با وجود حضور بازیگرانی مثل براد پیت، تام کروز و بویژه بازی خوب کریستین دانست، به رغم وجود مولفههای مثبتی که دارد، در نهایت اثری کند و کسالتبار از کار درآمد که نتوانست طرفداران فیلمهایی از این دست را راضی کند. سال ۱۹۹۵ در فیلم علمی تخیلی ۱۲ میمون (تری گیلیام) بازی کرد و حضور متفاوتش در نقش یک بیمار روانپریش تبدیل به مهمترین نقطه قوت فیلم شد. براد پیت در اجرای این نقش آنقدر موفق و قدرتمندانه عمل کرد که به خاطر آن کاندیدای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش دوم شد. ۱۲ میمون در مجموع فیلمی مغشوش و پراکنده بود و شاید حضور براد پیت را میشد تنها نکته جذاب فیلم در نقش آن بیمار روانپریش دانست، اما شاید بهترین نقش کارنامهاش را در همین سال در شاهکار دیوید فینچر، هفت (۱۹۹۵) بازی کرد.
در نقش یک کارآگاه جوان آرمانگرا، پرشور، کمتجربه، افسرده و عصبی که همراه کارآگاه ویلیام سامرست (مورگان فریمن)، مامور تحقیق و یافتن یک قاتل زنجیرهای خطرناک میشود که طبق اصول خود کسانی را که مرتکب ۷ گناه کبیره شدهاند، کشته است. براد پیت در نقش این کارآگاه جوان در نهایت خود نیز مشمول قربانیان آن قاتل خطرناک میشود و پس از کشته شدن زناش به دست او (به جرم زنا)، تحملاش را از دست میدهد و آن قاتل را میکشد و در نهایت در همان جایی در اتومبیل مینشیند که قبلا او نشسته بود. پیت پس از حضور درخشاناش در این شاهکار به غایت تلخ و سیاه، در فیلم نهچندان موفق خوابیدهها (۱۹۹۶ بری لوینسن) در کنار رابرت دونیرو و داستین هافمن بازی کرد و البته به دلیل ضعفهای داستان و فیلمنامه، قابلیتهایش آنقدرها به چشم نیامد. پیت سال بعد با حضور در هفت سال در ثبت (ژان ژاک آنو) نقش یک کوهنورد قهرمان اتریشی و عضو حزب نازی را بازی کرد که برای فتح قلهای در هیمالیا به تبت میرود، اما نظامیان انگلیسی او و دوست کوهنوردش را اسیر میکنند و به یکی از اردوگاههای اسرای جنگی در هند میفرستند.
آن دو موفق به فرار میشوند و به لهاسا میروند و به دالایی لامای نوجوان پناه میبرند. هرچند فیلم از ساختار آنچنان قرص و محکمی برخوردار نیست، اما همچنان بازی پیت در این فیلم قابل توجه است. در همین سال در تریلر سیاسی آلن. ج. پاکولا به نام خودشیطان نقش یک جوان اهل ایرلند شمالی را بازی کرد که به خاطر کشته شدن پدرش به دست سربازان انگلیسی به ارتش جمهوریخواه ایرلند میپیوندد تا انتقام مرگ پدرش را بگیرد. فیلم یکی دیگر از نقاط قوت کارنامه براد پیت بود که در آن توانست تناقض بین میل به مبارزه سیاسی و زندگی عادی را به نمایش بگذارد. در ۱۹۹۸ در فیلم نهچندان جذاب ملاقات با جوبلک (برت) در نقش یک فرشته مرگ ظاهر شد که اجازه زندگی زمینی پیدا کرده است و در سال بعد در همکاری مجددی با دیوید فینچر در فیلم تلخ و خشن باشگاه مبارزه (۱۹۹۹) یکی دیگر از نقشهای خوب کارنامهاش را به نمایش گذاشت. در نقش یک فروشنده صابون که شخصیت اصلی داستان (ادوارد نورتن) را که افسرده و بیخواب است، همراهی میکند و در نهایت معلوم میشود که او تنها در تصورات این شخصیت حضور داشته است.
در سال ۲۰۰۰ در فیلم گنگستری قاپزنی (گای ریچی) نقش یک بوکسور ایرلندی را به طرزی درخشان و فوقالعاده بازی کرد. یازده یار اوشن، آقا و خانم اسمیت، تروا، نقش غیرمتعارف و متفاوتاش در بابل و ... از جمله نقشآفرینیهای او در سده جدید هستند.
مطبوعات عامهپسند سینمایی در سالهای آغازین فعالیت او و بخصوص به خاطر حضورش در افسانههای پاییز، لقب جیمز دین دهه ۹۰ را به او دادند. هرچند خود پیت مقایسهاش با جیمز دین را درست ندانسته و گفته که جیمز دین در۳ فیلم سه نقش مشابه را بازی کرده، در حالی که او سعی میکند خودش را در فیلمها تکرار نکند. به هر حال دوستداران سینما تا امروز براد پیت را به عنوان ستارهای خوش چهره شناختهاند که بازیگر تعدادی از فیلمهای پرفروشسالهای اخیر و عکسهایش تزیینکننده نشریات مختلف بوده است.
زندگی خصوصی وخانوادگی
وی در سال ۱۹۹۸ با جنیفر آنیستون آشنا شده و دو سال بعد در ۲۹ ژوئیه سال ۲۰۰۰ با وی در یک مراسم خصوصی در ملیبو ازدواج میکند. برای چندین سال، ازدواج این دو و قدمت آن را از اتفاقات نادر هالیوود میدانستند تا اینکه در سال ۲۰۰۵ اعلام شد که قرار است این دو از یکدیگر طلاق بگیرند. طلاق آنها در ۲ اکتبر ۲۰۰۵ در دادگاه عالی کالیفرنیا تایید شد و رسماً از یکدیگر جدا شدند.
در زمانی که درخواست طلاق پیت و آنیستون در دادگاه در حال بررسی بود، پیت جذب بازیگر فیلم آقا و خانم اسمیت، آنجلینا جولی میشود که در نهایت نیز به شکل رسمی اعلام میکند که عاشق آنجلینا جولی شده است. چندی بعد نیز تصاویری از وی و آنجلینا جولی در حالی که با همراه فرزند جولی، مادوکس در سواحل کنیا بودند توسط چند پاپاراتزی منتشر میشود. رسانهها از این تصاویر به عنوان اسنادی شروع رابطه وی با جولی یاد میکنند. این دو در سال ۲۰۰۵ به مرور بیشتر با هم دیده شده که در نهایت در ۱۱ ژانویه ۲۰۰۶ موضوع بارداری جولی طی مصاحبه خودش با مجله پیپل تایید میشود؛ که بر همین اساس نیز رابطه انها به شکل رسمی تایید شد. در سال ۲۰۱۲ نیز بعد ۷ سال در کنار هم بودن، پیت و جولی، نامزدی رسمی خود را اعلام کردند.
برد پیت و آنجلینا جولی، بعد از نزدیک به ۹ سال زندگی مشترک در سال ۲۰۱۴ ازدواج کردهاند، این دو بازیگر از ده سال پیش با یکدیگر آشنا شده بودند و از سال ۲۰۰۸ کاخی قدیمی به نام میراوال را نیز، در جنوب فرانسه خریدهاند، و در نهایت در سال ۲۰۱۴ در همین کاخِییلاقی ازدواج کردند.
آنجلینا جولی تا پیش از آشنایی با برد پیت، یک فرزند داشت. این دو بعد از آشنایی با یکدیگر و در سفری به آدیس آبابا، پایتخت کشور اتیوپی، دختربچهٔ ششماههای را به فرزندخواندگی خود قبول میکنند. نام این دختر بچه زهرا است.
سومین فرزند پیت و جولی، حاصل رابطه این دو است و در نامیبیا متولد شده. نام فرزندشان را شیلو نهادند. بعد از تولد این کودک، پیت تایید کرد که پاسپورت صادر شده برای وی متعلق به کشور نامیبیا خواهد بود. پیت و جولی تصمیم گرفتند که اولین عکس از این نوزاد خود را به فروش برسانند. حقوق این تصویر در آمریکای شمالی به مبلغ ۴٫۱ میلیون دلار به شرکتی به فروش رسید و همین تصویر برای کشور بریتانیا با مبلغ ۳٫۵ میلیون دلار، توسط یک مجله انگلیسی خریداری شد. پولهای بدست آمده نیز به سازمانهای خیریهای که برای کودکان آفریقایی فعال بودند اهدا شد.
در ۱۵ مارس ۲۰۰۷، جولی پسر ۳ سالهای را که اهل کشور ویتنام است به فرزندخواندگی قبول میکند.
جولی در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۸ و زمانی که در فرانسه حضور داشت، یک فرزند پسر (به نام ناکس) و یک دختر (به نام ویوین) را به دنیا میآورد. البته او در جشنواره فیلم کن همان سال اظهار کرده بود که انتظار یک دوقلو را داشتهاست. اولین تصویر از این دو کودک نیز به مبلغ ۱۴ میلیون دلار به فروش رفت و تمامی این مبلغ به بنیاد خیریه پیت و جولی اهدا شد تا صرف نیازمندان شود.
براد پیت و یک مصاحبه خودمانی! (شهرت یعنی مصیبت و دردسر! همین)
|
|||
در گفت وگوی زیر با کانال سی بی اس آمریکا، برادپیت درباره فعالیت های سینمایی، پدر شدن، جایزه اسکار و جنبه های مختلف بازیگری صحبت می کند. شهرت از نظر شما یعنی چه؟ یعنی مصیبت و دردسر! همین. موفقیت هم مثل یک دیو و هیولاست. می تواند باعث شود شما کارهای غلط و اشتباه زیادی کنید.بستگی به این دارد که آن را چگونه ببینید و از آن استفاده کنید. می گویند در زندگی خود سعی دارید ساده باشید، درست است؟چند روز قبل به پدر بزرگم تلفن کردم. او گفت: فیلمت را تماشا کردیم. پرسیدم کدام فیلم و او از آن سوی خط از مادر بزرگم پرسید: اسم اون فیلم براد که دوستش نداشتم چیست؟! واقعیت زندگی این است. بعضی وقت ها ما هستیم که خودمان را دست بالا می گیریم. چرا کم تر تن به مصاحبه می دهید و اصولاً آدم کم حرفی هستید؟
تا زمانی که حرفی برای گفتن ندارید، بهتر است که سکوت کنید و حرفی نزنید. شما باید بدانید درباره چه چیزی صحبت می کنید و به گفته هایتان باور و ایمان داشته باشید. به همین دلیل است که کمتر مصاحبه می کنم. از انجام مصاحبه راحت نیستم. در عین حال، خیلی وقت ها سؤالات هم تکراری و کلیشه ای است. مگر چند بار می توان به یک پرسش تکراری پاسخ داد. چند بار می توانم بگویم چه حسی درباره این یا آن کشور دارم و نظرم درباره این یا آن موضوع چیست؟ در عین حال، واقعاً چه کسی اهمیتی به این نکته می دهد که مثلاً نظر و دیدگاه من درباره چین چیست؟ من یک بازیگرم نه سیاستمدار یا جامعه شناس. فیلم نامه ای به دستم می دهند و من آن را بازی می کنم. کار من سرگرم کردن تماشاگران است و در نهایت می توانم با فیلم هایم کمی آن ها را به فکر فرو ببرم، تا درباره مسائل مختلف اجتماعی هم فکر کنند.
بازیگر خوب از نظر شما چه کسی است؟ وقتی شما آدمی را ملاقات می کنید، آیا فقط به نوع نگاه او و چهره اش توجه می کنید؟ ممکن است خیلی ها شما را در نگاه اول تحت تأثیر قرار دهند. اما خیلی ها هم هستند که در همان نگاه اول مورد توجه تان قرار نمی گیرند. اما به تدریج متوجه آن ها می شود و پس از مدتی می گویند آن ها چقدر خوب هستند. بزرگترین و موفق ترین بازیگران آن کسانی نیستند که زیبایی ظاهری دارند و در نگاه اول، توجه تان را جلب می کنند. این توجه سطحی و گذرا است. باید توانایی و قابلیت بازی در نقش های مختلف و پیچیده را داشت و فقط به ظاهر زیبا قناعت نکرد. زیبایی خیلی زود عادی می شود و در پس آن، باید هنری وجود داشته باشد که باعث تداوم کارتان شود. نگاهی به بازیگران موفق بیندازید. شاید آن ها از زیبایی و جذابیت ظاهری بالایی برخوردار نباشند اما این هنر، توانایی و استعداد آن هاست که باعث ماندگاری شان شده است. خود من هم آن دسته از بازیگرانی را دوست دارم که توانایی بازیگری دارند و دلم می خواهد خودم هم جزو این دسته از بازیگران باشم. به چه نوع کار بازیگری اعتقاد دارید؟ من تعلیم دیده روشن «متد» کنستانتین استانیسلاوسکی هستم و در مدرسه بازیگری اکتورز استودیو درس خوانده ام. باورم این است که شیوه بازیگری متد که کنستانتین استانیسلاوسکی پایه گذاری کرد بهترین شیوه بازیگری است. این شیوه کمک می کند تا در قالب کاراکتر مورد نظر خود فرورفته و یک بازی زیرپوستی و طبیعی ارائه کنم.
شما وقتی کاراکتر خود در یک فیلم سینمایی را می شناسید و با روحیات و خلق و خوی او آشنا می شوید، خیلی بهتر می توانید او را بازی کنید و تصویر درست ـری از وی ارائه کنید. هر بار که برای بازی در نقشی انتخاب می شوم، تمام تلاشم را می کنم تا بفهمم او کیست، چه کارهایی انجام می دهد و دلایلش برای انجام این کارها چیست. در این حالت خیلی به این کاراکتر نزدیک می شوم و فاصله ای بین او و خودم نمی بینم. بچه ها را خیلی دوست دارید. پدر بودن چه لذتی دارد؟ واقعیتی را به شما بگویم وقتی پدر می شوید و فرزند دارید، دیدگاهتان نسبت به زندگی و همه چیز عوض می شود. من یک بازیگر موفق بوده ام و زندگی خوبی هم داشته ام. اما داشتن فرزند اصلاً چیز دیگری است و نمی توان آن را با هیچ چیز دیگری مقایسه کرد. این روزها احساس می کنم باید وقت بیشتری را به خانواده و فرزندانم اختصاص دهم و کمتر جلوی دوربین سینما ظاهر شوم. متوجه یک نکته بسیار مهم شده ام و آن هم این است که بچه دار شدن باعث می شود شما روی خودتان هم تمرکز بیشتری کنید. این یک لذت واقعی است. وقتی شما از خودتان و فکر کردن به خودتان خسته شده اید، بچه ها دریچه تازه ای را به روی شما می گشایند و باعث می شوند جور دیگری به دنیا و زندگی نگاه کنید. در این حالت، می توانید حتی یک کتاب بنویسید و در فیلم های بهتری بازی کنید. در کل داشتن فرزند یک تجربه گرا ن بها و خارق العاده است. حالا که فرزندانتان این قدر برایتان مهم هستند، آن ها چه نقشی در آینده و تصمیم گیری هایتان دارند؟
این روزها از خودم می پرسم تا قبل از این چه کرده ام و آن ها وقتی به گذشته ام نگاه می کنند چه می بینند؟ این مسئله چراغ راه من برای آینده و کارهایی است که قرار است انجام دهم. احساس می کنم در تصمیم گیری هایم عقل و منطق بیشتری به خرج می دهم و این تصمیم ها عاقلانه تر و بالغ تر شده است. هر تصمیمی که می خواهم بگیرم از خودم می پرسم فرزندانم در آینده درباره آن چه خواهند گفت و چه نظری خواهند داشت؟ خودتان فکر می کنید در طول مدت زمانی که مشغول بازی در فیلم ها بوده اید، کارتان بهتر و بهتر شده است؟ این اتفاقی است که برای هر بازیگری که کار و حرفه اش را جدی بگیرد، می افتد. بحث اصلی این است که آیا ما در انجام کارهای مان جدی هستیم یا نه. در تمام این سال ها سعی کرده ام با هر فیلمی قدمی به جلو بردارم و کارم را بهتر کنم. یادگیری، اصل اول من در زمان بازی در فیلم ها بوده است. از هر چیز که کمک می کند تا چیزی را بیاموزم بهره و کمک می گیرم و سعی می کنم در کار بعدی ام به کار ببندم. حضور در جلوی دوربین برای مثل یک کلاس درس بوده است. هم درس یاد گرفته ام و هم درس پس داده ام. با ارزش ترین چیز برای شما چیست؟
هرچه بزرگتر می شوید ارزش هایتان تغییر می کند و یک چیز تازه برایتان حکم یک چیز با ارزش و عزیز را پیدا می کند. این روزها احساسم این است که باید وقت بیشتری را به عزیزانم و آدم های دور و برم اختصاص دهم. برایم یک پدر قوی بودن بسیار مهم است و این که چطور می خواهم راهنمایی فرزندانم را به عهده بگیرم. نوع نگاهم به فیلم هایی که می خواهم بازی کنم هم عوض شده است. حالا به دنبال فیلم نامه هایی هستم که دارای ارزش های اجتماعی و خانوادگی باشند. شما وقتی تجربیات زیادی کسب می کنید، این تجربیات در نوع نگاه و انتخاب هایتان تأثیر مستقیم می گذارند. حالا بهتر می توانم فیلم هایی را پیدا و انتخاب کنم که حرفی برای گفتن دارند. به راحتی هم از بازی در فیلم هایی که قصه هایی سطحی دارند، سر باز می زنم و اصلاً از بابت عدم حضور در آن ها افسوس نمی خورم. حالا می دانم که فرزندانم به تماشای فیلم هایم می نشینند و دلم می خواهد وقتی آن ها را تماشا می کنند، به پدرشان افتخار کنند.
برای «مانی بال» نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شدید. چه حسی نسبت به این مسئله دارید سال هاست که در حال بازی در فیلم های سینمایی هستم. به اندازه کافی فیلم بازی کرده ام . پس از این همه سال فعالیت هنری، می دانم که هم حرفه بازیگری و هم جوایز سینمایی بی وفا و بی ثبات هستند. این طبیعت حرفه ماست. ما در حال دوچرخه سواری هستیم و نه اتومبیل رانی. روی دو چرخ پا می زنیم و نه چهار چرخ. پس هر لحظه احتمال افتادن وجود دارد. با این حال، کتمان نمی کنم که وقتی نامزد دریافت جایزه می شوم، خوشحال و هیجان زده می شوم.
|
|||
فهرستی از فیلمهایش
سال | عنوان | نقش | توضیحات بیشتر |
---|---|---|---|
۱۹۸۷ | کمتر از صفر | ||
۱۹۸۷ - ۱۹۸۸ | دالاس | چهار قسمت | |
۱۹۸۸ | طرف تاریک خورشید | ریک | |
۱۹۸۹ | خوشحال با هم | برایان | |
۱۹۸۹ | طبقه برنده | ||
۱۹۹۰ | جوان هم میمیرد | بیلی کانتون | |
۱۹۹۱ | تمام مسیرها | جو مالونی | |
۱۹۹۱ | تلما و لوییز | جِی. دی. | |
۱۹۹۱ | جانی جیرپوش | جانی جیرپوش | |
۱۹۹۲ | تماس | کاکس | |
۱۹۹۲ | دنیای خوب | کاراگاه فرانک هریس | |
۱۹۹۲ | رودخانهای از میان آن میگذرد | پائول مکلین | |
۱۹۹۳ | کالیفرنیا | اِرلی گِرِیس | |
۱۹۹۳ | عشق حقیقی | فِلوید | |
۱۹۹۴ | علاقه | اِلیوت فالر | |
۱۹۹۴ | مصاحبه با خونآشام | لوئیس دِپونته دو لاک | برنده جایزه فیلم MTV برای بهترین بازیگر مرد - بهترین عملکرد
نامزد جایزه زحل برای بهترین نقش اول مرد |
۱۹۹۴ | افسانههای خزان | تِریستان لادلُو | |
۱۹۹۵ | هفت | دیوید میلز | |
۱۹۹۶ | دوازده میمون | جِفری گُوینز | |
۱۹۹۶ | خواب روها | مایکل سولیوان | |
۱۹۹۷ | متعلق به شیطان | فرانسیس «فرانک» اِشتاین/روری دِونی | |
۱۹۹۷ | هفت سال در تبّت | هنریک هارِر | |
۱۹۹۸ | با جو بلک آشنا شوید | جو بلک/مرد در کافی شاپ | |
۱۹۹۹ | باشگاه مبارزه | تایلر داردِن | |
۲۰۰۰ | قاپزنی | میکی اُنیل | |
۲۰۰۱ | مکزیکی | جری وِلباخ | |
۲۰۰۱ | جاسوس بازی | تام بیشاپ | |
۲۰۰۱ | یازده یار اوشن | راستی رایان | |
۲۰۰۱ | مجموعه تلویزیونی دوستان | ویل کلبرت | قسمت: "یک شایعه"
نامزد جایزه امی برای بازیگر برجسته مهمان در یک سریال کمدی |
۲۰۰۳ | سندباد: افسانه هفت دریا | سندباد | صداپیشگی |
۲۰۰۴ | تروآ | آشیل | نامزد جایزه فیلم MTV برای بهترین مبارزه مشترک با اریک بانا
نامزد جایزه فیلم MTV برای بهترین عملکرد - مرد |
۲۰۰۴ | دوازده یار اوشن | راستی رایان | |
۲۰۰۶ | آقا و خانم اسمیت | جان اسمیت | جایزه فیلم MTV برای بهترین مبارزه مشترک با آنجلینا جولی
نامزد جایزه فیلم MTV برای بهترین بوسه مشترک با آنجلینا جولی |
۲۰۰۶ | بابل | ریچارد | جایزه Gotham برای بهترین گروه بازیگران
جایزه جشنواره بینالمللی فیلم پالم اسپرینگز برای بهترین گروه بازیگران جایزه انجمن منتقدان فیلم سن دیگو برای بهترین گروه بازیگران نامزد جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نامزد جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر مرد نقش مکمل - تصویر حرکت نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد - تصویر حرکت |
۲۰۰۷ | سیزده یار اوشن | راستی رایان | |
۲۰۰۷ | ترور جسی جیمز به وسیله رابرت فورد بزدل | جسی جیمز | برنده جام Volpi جشنواره فیلم ونیز برای بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۲۰۰۸ | پس از خواندن بسوزان | چد | نامزد جایزه بافتا برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
نامزد دریافت جایزه، انجمن منتقدان فیلم دیترویت برای بهترین بازیگر نامزد دریافت جایزه انجمن منتقدان فیلم هوستون برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد |
۲۰۰۸ | سرگذشت غریب بنجامین باتن | بنجامین باتن | نامزد دریافت جایزه، آکادمی آواردز برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد جایزه بافتا برای بهترین بازیگر نقش اول مرد در نقش اصلی نامزد جایزه انجمن منتقدان فیلم آمریکا برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه انجمن منتقدان فیلم آمریکا برای بهترین بازیگر نامزد جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش اول مرد - درام حرکت تصویر نامزد نامزد جایزه انجمن منتقدان فیلم هوستون برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه زحل برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه انجمن صنفی بازیگران برای عملکرد برجسته یک بازیگر در سینما نامزد جایزه انجمن Screen Actors برای عملکرد برجسته توسط یک بازیگر مرد در نقش اصلی |
۲۰۰۹ | حرامزادههای لعنتی | سرهنگ آلدو راین | انجمن منتقدان فیلم آمریکا برای بهترین بازیگر
جایزه انجمن منتقدان فیلم محفل ققنوس برای بهترین بازیگر جایزه انجمن منتقدان فیلم سن دیگو برای بهترین بازیگر جایزه انجمن صنفی بازیگران برای عملکرد برجسته بازیگر در تصویر حرکت نامزد- دریافت جایزه، انجمن منتقدان فیلم دیترویت برای بهترین بازیگر نامزد- جایزه MTV برای بهترین اجرای شخصیت |
۲۰۱۰ | ابرذهن (انیمیشن) | مترو من | صداپیشگی |
۲۰۱۱ | درخت زندگی | آقای اُبرین | جایزه انجمن ملی منتقدان فیلم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نامزد -جایزه انجمن مرکزی منتقدان فیلم اوهایو برای بازیگر نقش اول مرد سال |
۲۰۱۱ | مانیبال | بیلی بین | جایزه انجمن منتقدان فیلم بوستون برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
جایزه بهترین بازیگر نقش اول مردانجمن ملی منتقدان فیلم جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه بینالمللی AACTA برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه بافتا برای بهترین بازیگر نقش اول مرد در نقش اصلی نامزد - جایزه انجمن منتقدان فیلم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه انجمن منتقدان اوهایو، برای بازیگر نقش اول مرد سال نامزد - جایزه انجمن دالاس، فورت ورث، برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه انجمن منتقدان فیلم دیترویت برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش اول مرد - درام حرکت تصویر نامزد - جایزه انجمن منتقدان فیلم هوستون برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه انجمن منتقدان فیلم محفل ققنوس برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه انجمن منتقدان فیلم سن دیگو برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه ماهوارهای برای بهترین بازیگر نقش اول مرد - درام حرکت تصویر نامزد - جایزه انجمن بازیگران برای عملکرد برجسته توسط یک بازیگر مرد در نقش اصلی نامزد - جایزه انجمن منتقدان فیلم دروازه سنت لوئیس برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد - جایزه انجمن فیلم منتقدان منطقه واشنگتن دی سی برای بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۲۰۱۱ | پاخوشحال ۲ (انیمیشن) | صداپیشگی | |
۲۰۱۲ | به آرامی بکش | جکی کوگان | |
۲۰۱۳ | جنگ جهانی زد | گری لین | |
۲۰۱۳ | ۱۲ سال بردگی | ساموئل باس | |
۲۰۱۳ | مشاور | وستری | |
۲۰۱۳ | سفر زمان | راوی | |
۲۰۱۴ | شماره ۲۲ خیابان جامپ استریت | گری لین | |
۲۰۱۴ | خشم | وارددی |