چگونه بازیگر شدند: فریبرز عرب نیا
_گردآوری و تدوین مطلب :مهرداد میخبر
منبع:ویکیپدیا.جهان امروز.تابناک.king-0511.blogsky.com.نقدفارسی
______________________________________________________________
فریبرز عرب نیا در سال ۱۳۴۳ در تهران متولد شد.ا و در سال ۱۳۶۰ موفق به اخذ مدرک دیپلم ریاضی فیزیک شدو پس از طی کردن دوره خدمت سربازی در سال ۱۳۶۴ به ترکیه رفت که در دانشگاه خاورمیانه آنکارا مشغول به تحصیل رشته مدیریت شود.این کاررا انجام داد ولی آن را درنیمه های راه رها کرد و به ایران بازگشت تا در رشته مورد علاقهاش یعنی بازیگری به آموختن مشغول شود. فریبرزپس از گذراندن تحصیلات دانشگاهی و دورههای تخصصی تئاتر و سینما ،به شکل حرفهای وارد کار شد و تئاتر را در کانون تئاتر تجربی زیر نظر استادحمید سمندریان و سینما را در دورهای دو ساله در مجتمع آموزشی سینما تحصیل کرد. او همچنین در رشتهٔ ارتباط تصویری (گرافیک) موفق به اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه هنر شد. او هم اکنون علاوه بر بازیگری در زمینه طراحی گرافیک نیز فعالیت دارد.
همزمان با تحصیلات دانشگاهی، آموزش سینما را در مجتمع آموزشی سینما آغاز کرد و مدتی نیز کلاسهای بازیگر تئاتر را در کانون تئاتر تجربی گذراند. نمایشهایی که طی این دوره بازی و کارگردانی کرده عبارتند از: آوازخوان طاس، کالیگولا، دایره گچی قفقازی، بهرام چوبینه و...
فریبرز عربنیا تا قبل از سال ۱۳۷۴ در هشت فیلم در نقشهای دوم و سوم ظاهر شد و هیچگاه نتوانست تواناییهایش را به معرض نمایش بگذارد. اما وقتی از طرف مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم ضیافت از او دعوت شد، همگان بر این عقیده بودند که کیمیایی قهرمان خود را یافتهاست. بازی او در فیلم ضیافت یکی از بهترین بازیهای جشنواره چهاردهم فیلم فجر بود.
اوج هنرنمایی فریبرز عربنیا در فیلم سلطان بود. او توانست شمایل یک قهرمان به ته خط رسیده را به زیبایی هرچه تمام تر ایفا کند. این نقشآفرینی تا حدی خوب و پذیرفتنی بود که منتقدان ماهنامه فیلم بازی او را بهترین بازی جشنواره پانزدهم فیلم فجر خواندند. این در حالی بود که عرب نیا حتی کاندیدای دریافت جایزه هم نشده بود.
فریبرز عربنیا در فاصله بین ضیافت و سلطان سه فیلم بازی کرد. سه فیلم حادثهای فیلمهایی که نه ارزش ماندگاری داشتند و نه عربنیا نشانی از خود داشت.فریبرز عربنیا پس از سلطان، سه چهار بازی خوب هم در کارنامه سینمایی خود ثبت کرد تا همچنان خیلیها به او امیدوار باشند.
بازی قابل قبول او در فیلم جهان پهلوان تختی و بخصوص شوکران هر دو ساخته بهروز افخمی و بازی متفاوت و بسیار دشوارش در فیلمشیفته فریبرز عرب نیا را به عنوان یکی از چهرههای برتر دهه هفتاد سینمای ایران معرفی کرد. فریبرز عرب نیا بیش از پنج سال از عمر هنری خود را برای بازی در سریال پر بیننده مختارنامه صرف کرد که به گفته اکثر کارشناسان در ایران و کشورهای عربی یکی از بهترین بازیهای خود را انجام داده است. فریبرز عرب نیا از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۷ در این سریال پرهزینه و پرمخاطب نقش مختار ثقفی را بازی کرده است. وی در آخرین فعالیت هنری خود در نقش شهید چمران در آخرین اثر ابراهیم حاتمی کیا"چ" به هنرنمایی پرداختهاست.این فیلم در جشنواره فجر سال ۹۲ به نمایش در آمد.
انتقادها و گفتار وی در سه برنامهٔ تلویزیونی هفت که در تاریخهای ۳۰ اردیبهشت و ۶ خرداد و ۱۳ خرداد ۱۳۹۰ به صورت زنده پخش شد جنجالهایی بهدنبال داشت. یکی از این جنجالها اختالف دنباله دارش با حامد بهداد بود.
اختلاف با حامدبهداد ؟
دریکی از قسمتهای برنامه پر بیننده هفت فریبرز عرب نیا دعوت شده بود.از اوبعنوان یک بازیگر برای گفتگوی ویژه ای بود که مربوط به مقوله بازیگری و ثبات و ماندگاری بازیگران در سینمای ما و اینکه چرا این ماندگاری در حال حاضر وجود ندارد، بود.
فحاشی و کوبیدن اشخاص و صحبت کردن در مورد اشخاصی که در آن برنامه حضور نداشتند ناگهان شروع شد و هم مهمان برنامه (عرب نیا ) و هم منتقدین (فراستی و ..) شروع به توهین به یکدیگر کردند و مجری برنامه هم بدون اینکه دخالتی در این ماجرا داشته باشه فقط گوش میداد. عرب نیادربخشی از سخنانش بدون اشاره مستقیم، بهداد را به مجنون وار رفتار کردن به بهانه مارلون براندو بودن متهم کرد.واین اشاره ها که همه میدانستند خطاب به بهداد است شروعی شد بر دعوای دنباله داری که به مطبوعات کشیدو بهداد طی نامه ای توهین عرب نیا را طی نامه ای جواب دادو حواشی بسیاری را موجب شد.
در جلسه ای دیگر؛عرب نیا که برای بار سوم در برنامهٔ «هفت» حاضر شده بود، با اشاره به حواشی پیرامون نامهٔ «حامد بهداد» و سخنانی که به شکل غیر مستقیم دربارهٔ این بازیگر مطرح کرده بود گفت: من هرگز به کسی توهین نکردم اگر چیزی گفتم اشارهام به جریانهایی بوه است که افراد را قربانی شرایط میکند. اختلافی بین هنرمندان نیست وهمان طور که که گفتم این افراد بر اغتشاشات موجود سوار شدهاند. وی در ادامه به پیامکها و کامنتهای مردم در این چند روزه اشارهای داشت و گفت: من دست مردمی که ادب را رعایت کردند و از من خواستند که به واکنش همکارم توضیحی ندهم بسیار ممنونم.
و....چ:اختلاف با حاتمی کیا
همچنین در سال ۱۳۹۱ به دلیل اختلاف با ابراهیم حاتمی کیا, در سکانس پایانی فیلم چ حاضر نشد و کارگردان مجبور به استفاده از بدل به جای وی گردید .ابراهیم حاتمی کیا مطلقاً درباره آنچه در جریان ساخت فیلم «چ» میانشان رخ داده، سخنی بر زبان نیاورد و حتی در جریان نشست خبری پس از نخستین اکران فیلم در برج میلاد، ظاهراً درخواستی مبنی بر مطرح نشدن پرسشهایی در رابطه با غیبت عرب نیا را مطرح کرد تا آنچه دلش نمیخواهد بر زبان نیاورد .ماجرا اما چندان برای پیگیران پروژه «چ» پنهان نبود و تا حدودی علنی شده بود. حاتمی کیا و عربنیا در طول ساخت پروژه با هم دچار چالش شدند، تا آنجا که در اواسط پروژه سراغ رضا عطاران رفتند تا او از صفر این نقش را بازی کند و او نیز در رفتاری منطقی، این حرکت نه چندان حرفهای را انجام نداد و وارد این بازی نشد. آنهایی که از نزدیک در جریان تولید فیلم و مراحل فیلمبرداری بودهاند، تأکید داشتند فریبرز عربنیا به ویژه پس از ماجرای مختار، این نقش برایش مهم شده بود، برای بازی در نقش شهید چمران مطالعات و دیدگاهش را دخالت میداد و هر چه کارگردان میگفت، لزوماً انجام نمیداد و به نقش آفرینیاش بر مبنای مطالعاتی که درباره چمران کرده بود، تکیه میکرد. این کشمکش نه چندان پررنگ، در نهایت به درگیری لفظی شدیدی میان حاتمی کیا و عرب نیا منتهی میشود و در پایان روابط به چندان سردی میگراید که دیگر دیالوگ مستقیم کمی در طول فیلمبرداری میان کارگردان و بازیگر محوری فیلم ردوبدل میشود و حتی ظاهراً برداشت از برخی رخدادها نظیر تکرار صحنههای انفجار که عرب نیا در آنها بوده، به اذیت کردن عرب نیا تعبیر شده است.
سرانجام با پایان قرارداد قرارداد عربنیا که برای شرکت در این پروژه به ازای هر ماه کار ۶۰ میلیون تومان بوده، عرب نیا با طرح بحث اینکه قراردادش پایان یافته و امکان حضور در پروژه را ندارد، کنار میکشد و حاتمی کیا برای سکانسهایش از جمله سکانس فینال را تغییر میدهد . عرب نیا نیز همانند حاتمی کیا سئوالها را در این رابطه همواره بی جواب میگذاشت ،حتی در برنامه تحویل سال شبکه دو، حسنی و نامداری با ظرافت تلاش کردند در خصوص سکوت عرب نیا درباره همکاری با ابراهیم حاتمی کیا در فیلم سینمایی «چ» و حاضر نشدن او در محافل گوناگونی که ویژه این فیلم برگزار میشد... از او توضیحی بگیرند و عرب نیا در این خصوص تصریح کرد: اگر به احترام شما و خانم نبود میگفتم لطفا سئوال بعدی اما سعی میکنم با حرمت این سؤال را بیجواب نگذارم، اما خیلی کلی پاسخ میدهم و درباره فیلم یا آدم خاصی حرف نمیزنم.
عرب نیا از زبان عرب نیا
این اتفاقات پیش از دیپلم رخ داد، زمانی که من سریال آمریکایی خیابان های سانفرانسیسکو را از تلویزیون تماشا می کردم. بعدها فهمیدم یکی از دو بازیگر نقش های اصلی مایکل داگلاس بود که علاقه ای به بازیگری در من ایجاد کرد. پدرم به من آموخت به دنیا آمده ام تا کاری را که دوست دارم انجام دهم، اگرچه امکانات و موقعیت های دیگری برای انتخاب شغل داشتم پدر و مادرم مرا تشویق کردند آنطور که دوست دارم زندگی کنم و من به سمت زیباترین دستاورد بشری یعنی هنر کشیده شدم. این علاقه بعدها با دیدن فیلم های کلینت ایستوود، مارلون براندو و رابرت دنیرو به عشق تبدیل شد. گرچه همواره در تاریخ بشریت مولانا را می سوزاندند، شمس را فراری می دادند و هیچ کدام خیری ندیده اند اما همواره هنرمندان به واسطه اعتقاداتشات به انسانیت جاودانه شدند.
«وصل نیکان» و «مسافران» دو فیلمی بود که در آنها برای اولین بار جلوی دوربین رفتم و با «ضیافت» من برای مردم جدی شدم. بازیگری برای من از ابتدا مهم بود. در فیلم های محمدعلی سجادی و بهروز افخمی بازی کردم و شوکران، رنگ شب و جهان پهلوان تختی شکل گرفتند. فیلم هایی با فرزاد مؤتمن داشتم که باج خور و هفت پرده از آن جمله بوده اند و سر انجام به مختارنامه رسیدم.
فیلم هایی بازی کرده ام که بودن در آن ها ریسک بالایی می طلبید و برای کارگردانانی بود که مردم با آنها عجین نبودند. از جمله «شکلات داغ» و «طاووسهای بی پر». بازیگری باید برای مردم عادی به نظر بیاید و همین پروسه پیچیدهای است. شوخی است اگر فکر میکنیم حافظ کار راحتی انجام میداد یا ونگوگ به آسانی قلمو به دست میگرفت و مسیر سهل الوصولی برای خلق آثارش در پیش داشت.
یکی از ارزشمندترین چیزهایی که در نگاه مردم به من شکل گرفته این است که میگویند هیچ دو نقشت شبیه به هم نیست و هیچ وقت تو را نمیبینیم بلکه فیلم را میبینیم. این موضوع حاصل تجربه گری و جرات کردن در مواجهه با ناشناختههای پیش رو است و من همچنان این شوق را دارم.
دوستی حرف خوبی میزد اگر سیب با کیفیت و عطر شمیران به مردم ارائه نشود، آنها منتظر نمیمانند و سیب بی کیفیت لبنانی یا چینی میخورند.
فیلم نیمه تمامی دارم که به خاطر مشکلی که برای تهیهکنندهاش ایجاد شد، ادامه پیدا نکرد. نویسندگی هم برایم لذت بخش و دغدغه است. نمیدانم به چه زبانی باید تشکر کنم و این را با اعتقاد و از ته دل میگویم که دوستان همچون میرباقری منت گذاشتند و ضعفهای مرا به زبان نیاوردند. من ضعفهایی داریم که از قوتهایم کمتر نیست. اما چیزی در وجودم هست که میتوانم به آن ببالم و آن این است که راهم را با اعتقاد آمدم. حوشحالم که دردانههایی در کنارم دارم که به قول سعدی علیه الرحمه ممد حیات هستند. دست تک تکشان را میبوسم. مهم قدر دیدن از مردم است نه کسانی که قرنها است خواب هستند. خوشحالم این قدر دیدن به واسطه حضور کسانی است که به اسم همکار شریک لحظههای خوب و بد من بودهاند. خوشحالم بعد از ۳۰ سال کار در این عرصه کسانی در کنارم هستند که جزو افتخارات زندگیام به حساب میآیند.
کارگردانی
فریبرز عرب نیا قرار بود پیش تولید فیلم سینمایی اش آمبولانس را به تهیه کنندگی محمود فلاح و مشاور کارگردانی داوود میرباقری در سال ۹۰ آغاز کندکه به دلیل نبود سرمایهگذار موفق به این امر نشد. وی اولین کارگردانی خود را در قالب یک سریال 5 قسمتی به نام «رنگ شک» کلید زد.این سریال مهرماه ۹۲ وارد مرحله تصویر برداری شد.
کارهایش:
وصل نیکان (ابراهیم حاتمی کیا، 1370)
مسافران (بهرام بیضایی، 1370)
خسوف (رسول ملاقلی پور، 1371)
من زمین را دوست دارم ( ابوالحسن داودی، 1372)
آهوی وحشی (حمید خیرالدین، 1371)
مرد پنجم (سیدمحسن شهابی، 1373)
سالهای بیقراری (مسعود نوابی، 1373)
کاکادو (تهمینه میلانی، 1373)
ضیافت (مسعود کیمیایی، 1374)
ستاره های سربی (مهدی ودادی، 1375)
فرار مرگبار (تورج منصوری، 1374)
بالاتر از خطر (سعید عالم زاده، 1375)
سلطان (مسعود کیمیایی، 1375)
جهان پهلوان تختی (بهروز افخمی، 1376)
شاهرگ (علی غفاری، 1376)
بادامهای تلخ (کاظم معصومی، 77/1376)
شوکران (بهروز افخمی، 1377)
دلباخته (خسرو معصومی، 1378)
شیفته (محمدعلی سجادی، 1378)
هزاران زن مثل من (رضا کریمی، 1378)
رنگ شب (محمدعلی سجادی، 1379)
هفت پرده (فرزاد مؤتمن، 1379)
از صمیم قلب (بهرام کاظمی، 1379)
وکیل (مجموعه تلویزیونی، سیروس مقدم، 1381)
دختری در قفس (قدرت الله صلح میرزایی، 1381)
عطش ( محمدحسین فرح بخش، 1381)
برگ برنده (سیروس الوند، 1381)
پروانه (عباس رافعی، 1382)
باج خور (فرزاد مؤتمن، 1382)
مختارنامه (داود میرباقری، 1383)